من از دریاها سفر خواهم کرد. و مرجانها در معبد یادهایم نماز میخوانند. من از خوابهاتان رخت خواهم بست. و شب بوها در بسترم آه می کشند. من از دشتها پرواز خواهم کرد. و پرندگان در زادگاهم مرثیه میخوانند. پریان دریا خوابم را میبینند. در باغ دوشیزه گیشان پرواز میکنند. نامم را بر زبان نیاورید. در کوهستان دردهاشان رم میکنند. پرچمهاشان را نیم افراشته میکنند. در عشق نشکفته ام می سوزند. بی آواز و بی چهچهه. به دره ها کوچ میکنند. من از میان شما سفر کرده ام.

خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است. دیروز داشتی مردانه در میدان میجنگیدی. دماغت را سر بالا میکنی. آهای پسر سرزمین من . در دشواری ها همراه و همیارشان باشد انقدر قوی باشد .

خدایا دلم كه برایت تنگ می شود. و چون یك دست مهربان. سلام سلامی ب سادگی زمستان وب زیبایی فصل سفید پوشی زمستان.

وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

La vie du champion toutes catégories confondues, LE BALO. Moi, Seb, né un jour de Noël 1983,. Ma famille, ma chérie, mes amis, mes loisirs et aussi. Mes animaux, sans oublié mon métier, ma fierté. Abonne-toi à mon blog! Un certain 25 décembre 1983. 13h25, il est né le divine enfant euh! Enfin le gros bébé.