خاطره ی به یاد ماندنی از قلعه رود خان. سلاااااااااااااااام به همه دوس جونیای خودم. چون تازه آپ کردم نمیخواستم دوباره آپ کنم ولی دلم نیومد این خاطررو نگم. پس بریم که خاطررو تعریف کنم. ایندفه رفته بودیم سمت گیلان آخه خیلی وقت بود که نرفته بودیم. تو راه رفت که حسابی شلوغ بود ۶ بعد از ظهر رفتیمو ۳ رسیدیم. اول میخواستیم بریم منجیل ولی چون خلوت تر شده بود رفتیم رودبار تو چادر خوابیدیم.

Es dificil describir lo ke no sabes como es. Poesía Filosofía Metafísica Razonamientos dixlesia. Domingo, mayo 03, 2015. Puede que algún día te canses y vuelvas, pero lo comprenderé. Yo seguiré aquí, mirando si hay resplandor bajo tu puerta. Que puede que algún día ya nunca mas se alumbre. Pero el tiempo y el cariño que nos dimos. Un hijo que te quiere. Si te fijas en un punto, te pierdes el infinito. Hay momentos y momentos,.

داستان ها و دل نوشته های دو خواهر. به كوری چشم تو هم كه باشد حالم خوب خوب است. اصلا هم دلم برایت تنگ نشده. حتی به تو فكر هم نمیكنم. باران هم تو را دیگر به یاد من نمیآورد. مثل همین حالا كه میبارد. لابد حالا داری زیر باران قدم میزنی. چترت را فراموش نكن! لباس گرم را هم. میخوام بنویسم از عشق و محبت کسی که خودش تو دلم جای داد. به من دوباره متولد شدن و عشق ورزیدن را یاد داد. به او که وجودش سراسر از عشق و محبت.

This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.