آخرین باری که اینجا مطلب گذاشتم و رفتم یه چیزهایی تغییر کرده از جمله تعداد نظرات که کم شده بود اولش فکر کردم که هک شدم اما بعدش فهمید که نخیر همچین آدم مهمی نیستم که کسی بخواد نوشته های خاک خورده ام رو هک کنه بلکه مشکل از بلاگفا بوده! و از همینجا برای اون دوست مجازی که مدتی زمان خیلی دور از کامنتش میگذره میگم علاقمندم سری بعدی که اومدی و این پست رو خوندی از شرح حال زندگی بگی برام . آینده خیلی دور اما نزدیک.

دیگر نمی خواهم دلم سرد زمستان باشد. دیگر نمی خواهم با بوی پاییز در حوالی زمستان پرسه بزنم. چه سخت است وصف کسی که معناگر عشق است! همان کسی که می شنود حرفایی که قلبش را می سوزاند و می بیند دردهایی که امانش را می برد.

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم. با این زبان الکن و این طبع نارسا. هر جا روم برای ظهورت دعا کنم. جبریل مفتخر به گدایی کوی توست. لایق نی م گدای تو خود را صدا کنم. با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم. شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم. سه شنبه هشتم بهمن 1392. خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم.

Megszerezhetetlen és eladó lovak, lovasfelszerelések, kocsik, szekerek, hintók. Rövid filmes beszámoló egy harkányi fogathajtó eseményről. Borok, borutak, borvidékek. Forint-árfolyam, válság és az utazási irodák. Nyugis tempó - ez a falusi turizmus lényege.

Et les gens que j aimes. Hello, Juliana Bhan 4 20.